تقدیم به(مهرنوشم) همسر عاشق و مهربانم تشکر و قدردانی از بهترین همسر دنیا
تقدیم به (مهرنوشم) همسر عاشق و مهربانم تشکر و قدردانی از بهترین همسر دنیا

تقدیم همه کسم... برای همسرم (مهرنوشم) برای همسر نازنینم... بسم الله براى دلیل زندگیم همسفر براى همسرم براي همسرم بهترين همسر دنيا... تقدیم به همسر مهربانم باز هم میگویم.... به نام خدا... بهار وقتي مي آيد كه تو بخندي


اسای ک بهم میدیم

من:همسرم

همسرم:جوووووونم

من:الهی دورت بگردم جونت سلامت عمرم.دوستدارم

همسرم:منم دوستدارم قشنگترین شوهر دنیا

..............................................................................

همسرم:شوهرم

من:جون دلم؟

همسرم:دلم تنگت بودم خواستم حالتو بپرسم.

...

.........................................................................

من:همسرممممممممممممممممممم

همسرم:وا جون همسرت؟

من:دوستندالم الکی

همسرم:دلت میاد

من:الکی گفتشم همسرنازنینم الهی فداتشم

...

.......

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

دعوای من با همسرم شوخکی

من»عزیزم

همسرم»چوفت(کوفت)

من»عه چلا (چرا)میزنی

همسرم»چون دوس دالم(دارم)همسر خودمه

من»الهی همسرت فداشه عمرم

همسرم»خدانتنه(نکنه)الهی من فداتشم جیشو

من»خودتی

همسرم»عمته

من»عهههه عمه خودته

من»چیکار ب همسرم دالی(داری)اصن شوهرته

همسرم»عههههه ب شوهلم (شوهرم)کاری نداشته باششششش

من»پس تو هم ب همسرم کاری نداشته باش

همسرم»باشد

من»حالا بدو بیا بغلم

همسرم»اووووومجم(اومدم)ملدم(مردم)

 

 

خخخخ همسرمه زیگ چیکارش میشه کرد الهی فداششم

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

سالگرد ازداج منو همسرم

هم اکنون یکسال تمومه ک من با همسرمم بدون هیچ مشکلی ب زندگی مشترکمون ادامه میدیم

 امیدوارم همه باهمسراشون خوش و موفق باشن

 

لطفا برای منو همسرم دعا کنین ک ایشالله سایمون همیشه بالای سر هم باشه

بخدا اون نباشه منم نیستم .ممنونم ازتون

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

تولد همسرم

 

روز تولد همسرم:5دی

 

 

همسر عزیزم تولدت مبارک ایشالله هر جا هستی همیشه زنده باشی.

 

تولدتولدتولدت مبارک

تولدت مبارک عمرم الهی قربونت بشم الهی همیشه زنده باشی ب ب پای هم پیر شم

 

                                   

 

 

             

 

 

                          

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

روزگارم با همسرم

رواز زی ک اشنا شدم باش ی حسی تو دلم ایجاد شد

ی کلام و خلاصه :عاشقش شدم

من اون تو سن 14سالگی باهم اشنا شدیم اون دوسم داشت منم داشتم ولی رومون نمیشد بهم بگیم بعد این ک چن ماه گذشت اینترنتمم داشت نتموم میشد کمکم موقع مدرسته ها هم بود کلا ناامید بودم ولی تو دلم ی امیدی بود .اخه رفته بودن مشهد منم دیگه جز اینترنت هیچ راهی باش نداشتم ن شماره ن ایمیل ن هیچ چی دیگ.من یگم حجم اضافه برا مودمم خریدم ب امید اینکه از مشهد بیان...

ولی نیومدن تا این ک مودمم مدت زمانیش تموم کرد شریط مالیمم جوری نبود ک شارژش کنم .یکم پول جمع کردم ی سیمکارت رایتل خریدم خیلی هزینه هاش سنگین بودن .چن بار کارت بابامو خالی کردم برا بسته اینترنت کلی هم دعوام میکرد خخخخ.ولی بلاخره اومد...

 

منم شریاطم جوری نبود ک منتظر بمونم دلمو زدم ب دریا رفتم گفتم بش

البته خیلی ترس داشتم ک قبول نکنه .خلاصه من رفتم گفتم بش گفتم من دوستدارم ی حسی بم میگه ک دوسمداری واقعا داری یا فقط خیالاته؟

اونم گف (شاید)منم گفتم شاید چیه اره یان؟باز گف شاید منم شانسی گفتن لاین داری نمیدونستم داره .بلاخره شانسم خوب بود گف اره ای دیشو گرفتم و اونجا گفتم بش

من بلاخره بش فهموندم ک دوسشدارم بخدا دوسشداشتمو دارم .گفتم کسیو دوسداری یا ن؟

_میخواستم اگ داری دیگ مزاحم زندگیت نشم

_ن ندارم

_خب من دوستدارم اگ قبول کنی با من باشی قربونت میش

بعد یکم مکث گف :

_من عشقت باشم؟

_گفتم اره چرا ک ن

_گف هول شدم میخوام فکر کنم

_گفتم فکرم نداره بخدا جدی دوستدارم و تو بام باشی قول مبدم تا اخرش بات باشم

_گف باشه .البته انقدرم ساده نبود یهو قول کنه هاااا . ن از این خبرا نبود کلی حرفید بام خیلیاشون یادم نیس
.ولی خداروشکر قبول کرد...

بعد ی مدت روز ب روز با هم صمیمی ترشدیم جوری ک بخدا النم حاضر نیستم با دنیا عوضش کنم ولی بعد ی مدت ی سری مشکلاتی بینمون ب وجود اومد اما بازم همو اونقدری دوسداشتیم ک اصن این حرفا نمیتونست بینمونو خراب کنه . ی مدت مشکلاتمون روز ب روز بیشتر شد من طاقت نیاوردم رفتم کلی دعواش کردم ک شرمندشم خیلی جاهاش تقصیر من بود ولی اونم تقصیر داشت ن این ک نداشت .بعد این ک دعواش کردم بام قهر کرد...

منم قهر بودمولی نمیتونستم بخدا طاقت نیاوردم دو رب نگذشت بش اس زدم:هستیم من کاری اشتباهی کردم رو حرفات فکر کردم شرمندم بد اخلاقی کردم اونم بلاخره بخشید دیگه همسرمه الهی فداششم بعد اون روز روز ب روز بینمون خوب شد تا الان

 

 

من این وبو واسش درست کردم چون میخوام سوپرایزش کنم

 

 

اقا پسرای عزیز:اگه کسیو دوس دارین  اونم دوس داره ولی تو شکبکه مجازی باهمین میبینی ک بیشتر اوقات انلابنه فکر بد نکین چون سخت در اشتباهین .من رو تجبرم دارم میگم ب همسرم ی مدت شک داشتم واسه همین کار دوسداشتم ببینم با کیا هس ببینم جز من با کسی دیگ هس ؟ولی بعد ی مدت تلاش دعوا اینا فهمیدم ک گروه دوستای هم کلاسیشه و اقواماشون. بنظر من اگ کسی این مشکلو داره از من نصحت سخت در اشتباهین خودتونو پیش عشقتون یا هرچی صداش میزنین بد نکین

 

امید وارم موفق باشین

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

تقدیم ب همسر عزیزم

همسرم عزیزم.دوستدارم امیدوارم الان هرجا ک هستی موفق باشی

 

تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...


نویسنده : milad تاریخ : جمعه 19 دی 1393

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد